ABSTRACT
داریوش بیتردید ۱ یکی از بزرگترین پادشاهان تاریخ ایران است که پس از سلف ۲ بلندمرتبهی ۳ خود کوروش توانست با اراده و تدبیر و نبوغ ۴ و فرماندهی بیمانند ۵ خویش امپراتوری ایران را در حقیقت از نو بنا نهد ۶ و در پرتو ۷ کیاست ۸ و کاردانی و شجاعتی بیمانند، شورشهایی را که پس از درگذشت ۹ کمبوجیه، تقریباً سراسر قلمرو ۱۰ حکمرانی هخامنشیان را فرا گرفته بود ۱۱ فرونشانَد. ۱۲ او در سنگنگارهای به شرح ۱۳ فتوحاتش پرداخته و در جایی گفته:
«از زمانی که شاه شدم، نوزده جنگ کردم. به فضل ۱۴ اهورا مزدا ۱۵ لشکرشان را در هم شکستم ۱۶ و نه شاه را گرفتم».
و چون میداند که ممکن است آیندگان گفتار ۱۷ او را اغراقآمیز ۱۸ بدانند تأکید میکند که:
«پادشاهان پیشین، تا هر زمان که شاه بودند، آن همه کار نکردند که من به قدرت اهورا مزدا. آن همه کار را فقط در یک سال کردم».
از خلال ۱۹ سنگنگارهای که از او به جای مانده چهرهی پادشاه پیروزمندی را میبینیم که به اندیشهی ۲۰ دینی، ایمانی راسخ ۲۱ دارد و شکوه ۲۲ مشروعیت بخشیدن به اقدامات خویش را هم از جانب ۲۳ مبدأ بیچون ۲۴ میشمارد. سخنان او شاید بیش از آنکه برای جلب اعتماد مردمی باشد که داریوش از میان آنان برخاسته است، مبین ۲۵ اخلاص عمل و صداقت مرد قدرتمندی است که غرورهای کاذب ۲۶ انسانی را فراموش میکند و کانون ۲۷ اساسی اقتدار ۲۸ و راهیابی درست خود را خداوند دانا و فضل و کرم او میداند. احترام او به قانون به حدی بود که مصریان او را در تاریخ خود به نام آخرین قانونگذار خویش میشناختند. رفتار او با ملتهای مغلوب طوری بود که در قلب آنها نفوذ میکرد و برایش احترام بسیار قائل بودند. ۲۹ پیِر بریان یادآور میشود که منابع کلاسیک داریوش را مانند فرعونی تصویر میکنند که به رسوم و آداب رعایای مصری بسیار احترام میگذاشت (بریان، 2002، ص۴۷۶). هر فرمانروایی را که بر ملتی مغلوب میگماشت ۳۰ تأکید میکرد که دل زیردستان ۳۱ را به دست آورد، از مالیاتها بکاهد ۳۲ و در آبادی قلمرو خود بکوشد. در زمان او وسعت ممالک ایران، در شمال، از مغرب به مشرق، رود دانوب، کوههای قفقاز، دریای مازندران و سیر دریا، در مغرب سرزمینهای غربی شبهجزیره بالکان تا نقطهای در ساحل دریای آدریاتیک، جزائر اژه، بن غازی و صحرای لیبی، در مشرق وادی سند و پنجاب (شامل هر دو بخش پاکستانی و هندی کنونی)، در جنوب،