ABSTRACT

در گروه های دو یا سه نفره به پرسش های زیر پاسخ دهید.

نام و تاریخ انتشار این روزنامه چیست و چه اطلاعات جانبی دیگری در حاشیه صفحه آمده است؟

این صفحه روزنامه شامل چه بخش هایی است؟

عنوان های خبری را در این صفحه مشخص کنید و به طور خلاصه بگویید هر یک راجع به چیست.

کلمه استانبول به چه معناست ودرکجا به صورت اصطنبول به کار رفته است؟

پندارها و گفتارها نوشته کیست و در مورد چیست؟

چه کتاب هایی در بخش معرفی کتاب، معرفی شده اند؟

در مقاله جهان شناخت و رمزپردازی، تفاوت میان حیات مادی و حیات معنوی چگونه توصیف شده است؟

معنی اصطلاحات زیر را توضیح دهید.

این را عرض کنم.

بدون آنکه شرحی درباب کارهایش بدهم.

توضیحش را می گذارم به عهده استادانی که اهل اطلاع هستند.

دائم باهم گلاویزند.

عناوین برخی مطالب این کتاب بدین قرار است.

31آنجا را به شهر ارواح تبدیل کرده بود.

شهرک بیشتر به یک بیغوله می مانست.

با این گونه آدمها دمخور بودم.

سیاست عدم توسل به خشونت

مشحون از غرور و سربلندی

یکی از عناوین خبری این صفحه را انتخاب کنید و در مورد آن یک خبر بنویسید. سپس آنرا در گروهتان مطرح کنید.

شعر زیر از کیست؟ تفسیر آن را بنویسید و بگویید چرا در این مقاله آورده شده است. سپس آنرا درگروهتان مطرح کنید.

تا ز استانبول لشکرسوی ایران تاختم

تاج صوفی غرقه خون ملامت ساختم

شد غلام همتم ازجان و دل سلطان مصر

تا لوای یوسفی در ملک مصر افراختم

کرد از ملک عراق آن پرده آهنگ حجاز

چنگ نصرت را چو در بزم ظفر بنواختم

برای هریک از کلمات زیر توضیح مناسبی بنویسید.

طنز: نوشته ای که _______________________________________.

فتوحات: جاها وچیزهایی که ________________________________.

غلام: کسی که _________________________________________.

چنگ: آلت موسیقی ای که _________________________________.

فرزانه: کسی که ________________________________________.

قلمرو: مناطقی که _______________________________________.

مأوا: جایی که _________________________________________.

مینیاتور: نقاشی ای که ____________________________________.

توپخانه: جایی که _______________________________________.

32پی نوشته: نوشته ای که ___________________________________.

کوته نوشته: نوشته ای که __________________________________.

شهر ارواح: شهری که ____________________________________.

لجوج: کسی که ________________________________________.

نماد: چیزی که _________________________________________.

تندرو: کسی که ________________________________________.

تجار: اشخاصی که ______________________________________.

کنجکاو: کسی که _______________________________________.

بهانه: چیزی که ________________________________________.

مفرد کلمات زیر را بنویسید.

سلاطین

فتوحات

خلفا

ارواح

شؤون

فرق

مطالبات

تجار

محافل

جلسات

مدارک

جوانب

قیود

اهداف

ادراک

تجارب

قواعد

وجوه

33جرایم

مواضع

آرا

نظریات

اصول

افراد

عناوین

احوال

مطالب

مراتب

طوایف

روابط

رموز

ابعاد

عناصر

اشیا

مواد

عوالم

جواهر

افلاک

طبایع

مجاری

شؤون

اشکال

اسما

صفات

اجسام

امثال

34با هریک از عبارات زیر یک جمله بنویسید

خودخوری

به شکرانه

تلخیص شده

بافت اجتماعی

فرقه مذهبی

ظلم وستم

تبعیض نژادی

به ستوه آمدن

مردم سالاری

توافق جامع

محافل سیاسی

محافل علمی و دانشگاهی

مدرک کارشناسی

برقراری آرامش

تجربه های شخصی

تأسف خوردن

تحمیل کردن

به رغم

شرایط ایجاب کردن

به لحاظ

پایبند بودن

اعتصاب عمومی

سلسله مراتب

یکدست سازی

القا کردن

الهام کردن

نگاه نقادانه

به سان

35جملات زیر را با استفاده از کلمات و عبارات ربطی که در پرانتز آمده بازنویسی کنید.

ازجمله چیزهایی که درخزانه قانصوه بود و باقی ماند، یک ترجمه ترکی از

شاهنامه است که مینیاتورهای ظریف نیز دارد. )همراه با(

شاه اسماعیل درجوانی دچار بیماری خودخوری شد و درگذشت، درحالیکه

یک لشکر شکست خورده و یک بچه هشت ساله به اسم طهماسب پشت

سرگذاشته بود که در قزوین به نام شاه طهماسب به سلطنت نشست. )پس از(

نگاهی به اسامی پادشاهان قونیه می کنم که از یک سالنامه رسمی که در زمان

خلفای اسلامی چاپ شده، برداشته ام وتوضیحش را می گذارم به عهده

استادانی که اهل اطلاع هستند. )بدون(

در این شهرک چند ساختمان زیبا وجود داشت، اما با وجود آنها، شهرک بیشتر

به یک بیغوله می مانست. )به رغم(

این شهرک درعین اینکه نماد زندگی سیاهان بود، چالشهایی راهم دربرابر انسان

قرار می داد. )باوجود(

او برای تحت تأثیرقراردادن حاضران فریاد می زند، نه برای برقراری آرامش.

)تا اینکه(

هروقت به برخی نوشته ها وسخنرانی های اولیه ام مراجعه می کنم، ازسادگی و

بی محتوایی، سطحی بودن وغیر اصیل بودن آنها تأسف می خورم. )به محض(

اگر از من خواسته شود که در امور مردم دخالت کنم، سعی می کنم آنها را

گرد هم جمع کنم و میانشان اتحاد ایجاد نمایم. )درصورت(

درحقیقت می خواست رفتار و نظر خود را بر من تحمیل کند، اما من توجه

نمی کردم و سعی می کردم میان مردم آشتی و تفاهم برقرارکنم. )باوجودیکه(

من همیشه در کش و قوس این منطق بودم که آیا درست است انسان از خانواده

خود غفلت کند و به جای آن به اصلاح زندگی دیگران بپردازد وبرای ایجاد

فرصت برای دیگران مبارزه کند. )این مسئله که(

36فیزیک مدرن چون درموضوعات مورد مطالعه اش فقط بعد کمی را درنظر

می گیرد وعنصر دیگری را درآنها به رسمیت نمی شناسد، نمی تواند این مرتبه

از شناخت را در مراتب دیگر تلفیق کند و در حقیقت دیدگاهش به نوعی

ظاهرگرایی محدود می شود. )به دلیل(

اگرچه به ظاهر همه این طرح برروی یک قطعه ماده، ومعمولاً برروی شن،

ساخته می شود، ولی رمز و رازهای بسیاری برای کسانی که اهلیت درک

دارند، درآن پدیدار است. )باوجود(

تا آنجا که به حیات معنوی ما مربوط است، ما در این عالم برروی زمین

قرارگرفته ایم تا نه از روزن میکروسکوپ و تلسکوپ، که از روزن دل یا عقل

شهودی در آن بنگریم. )بلکه(